انشتاين
سخنان کوتاه اما بسیار زیبا
ده پاسخ متفاوت امام علی (ع) به ده پرسش یکسان.
دانستنی ها:گروپی که با خون روشن میشود!،چارجر موبایل پوشیدنی!،ساعت انفجاری برای افراد خواب آلود!.
خدا در همه جا!
پند های گران
«فرایند تدریجی تاثیر ایمان در داستانی زیبا»
هر کس یکبار مطالعه نکند زیان کرده!
حتماً ببینید!!!
با مهدی ((عج))بیشتر آشنا شوید.
التماس دعا.
«««ادامه»»»
قرآن و دموکراسی
«««ادامه»»»
در مورد امام زمان بیشتر بدانید.
به روی گزینه ادامه مطلب در زیر کلیک کنید.!
ولایت بامیان از جمله ولایتهای تاریخی و زیبا بوده که ولایت بامیان به مرکزیت شهربامیان میباشد. ولایت بامیان از جمله ولایتهای مرکزی کشور افغانستان است. مساحت آن ۱۷٫۴۱۴ کیلومتر مربع و جمعیت آن بر اساس برآوردهای دهه ۱۹۸۰ میلادی، ۲۸۱٫۰۰۰ نفر است.
اکثریت ساکنان این ولایت را هزارهها تشکیل میدهد که به زبان فارسی و گویش هزارگی صحبت میکنند. همراه با هزارهها، ۱۵٪ تاجیک نیز در این ولایت ساکن هستند.همچنین پشتونها و تاتارها از اقلیتهای قومی این ناحیه هستند. بامیان یکی از ولایات بزرگ هزاره جات است.و همچنین مرکز اصلی فرهنگی هزارهها محسوب میشود.
بتهای معروف بودا که در زمان حکومت طالبان منفجر شدند نیز درمرکز ولایت قرار دارد. این بتها از شهرت جهانی برخوردار هستند و یکی از جاذبههای توریستی به شمار میآیند. بند امیر واقع در ولسوالی یکاولنگ از دیگر جاذبههای توریستی این ولایت به حساب میآید که اخیرا از سوی دولت افغانستان به عنوان اثار ملی ثبت شد.
برای مشاهده سایر معلومات درباره ولسوالیها ، گذشتهٔ تاریخی، جاذبههای توریستی، بتهای بودا و بامیان در ادبیات فارسی از سایت کابلی ها به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ولسوالی های بامیان :
ولسوالی ورس که در کتابهای ثبت احوال یا شناسنامه ملی بنام (ورث)نیز ثبت شدهاست. این ولسولی در جنوبیترین نقطه ولایت قرار دارد و با ولسولیهای (ناهور) از ولایت غزنی. ولوسوالی (حصه دوم بهسود) از ولایت میدان وردک. و لسوالی(شهرستان) از ولایت دایکندی هم مرز میباشدو در حدود ۱۸۰۰۰۰ هزار نفر جمعیت دارد ومطابق احصائیه بکی از موسسات بینالمللی یکی از عقب ماندهترین ولسوالیهای افغانستان میباشد. در سالهای بعد از حکومت طالبان و حضور قوای بینالمللی در افغانستان کمترین توجه شاید به این ولسوالی شده باشد. مرکز ولسوالی در یکی از درههابنام الشیخجی واقع است.
مرکز ولسوالی بنام (اَلَ شِیغّجی) اگر نوشته شود درست تر بنظر میرسد. گرچه فعلا بنام شهر نو معروف شدهاست.
میشود از کارهای که درسالهای حضور قوای بین المللی درافغانستان, در این ولسوالی انجام شدهاست این دو کار را یاد کرد.
کشیدن سرک از مرکز ولسوالی به طرف شیوقول(سفید غوسفلی ورس) به مسافت ۳۵ کیلومتر. تا روستای ورزنگ که سر مرز ورس با شهرستان دایکندی واقع است.
ساختن پل کانکریتی به عرض هفت متر روی دریای هلمند که ولسوالی حصه دوی بهسودرا به ولسوالی ورس از روستای ورزنگ وصل میکند. باتکمیل این پل راه اصلی ولسوالی شهرستان دایکندی در زمستان و تابستان از همین مسیر خواهد شد. بجای رفتن به مر کز ولسوالی ورس وپل قوناق. این پل در سال ۲۰۰۶ به پشنهاد ومعین پالسی و پلانگذاری وقت وزارت ترانسپورت وهوانوردی اقای محمد هاشم واعظ زاده که خود از ولسوالی ورس میباشد و موافقت وزیر وقت فوائد عامه دکتور سهراب علی صفری اغاز شد و در سال ۲۰۱۱ تکمیل خواهد شد. این پل نقش بسیار مهمًی در انکشاف مناطق بزرگی از و لسوالی ورس بنام(سفید غوسفلی ورس)داشته که قبل از ان بهیچ وجه سرک نرفته بود و مردم که به شهرها نیامده بودند موتر را ندیده بودند.
گذشته تاریخی بامیان :
در اوستا(یشتها، ص ۱۰۰) و همچنان در بندهشن) در زبان پهلوی به شکل بامیگان آمدهاست. مجسمههای بودا که بلندترین مجسمههای جهان محسوب میگردید از یادگارهای دینی دورهٔ کانیشکا از امپراتوران کوشانی به حساب میآید. هیوان تسنگ زایر چینی در سالهای ۶۰۰ قبل از میلاد از آن ناحیه گذشتهاست از بتهای بامیان چنین یاد میکند که اشعهٔ زرین از آن میتابد و احجار قیمتی و زیور آلاتش چشم را خیره میسازد.
در دورهٔ اسلامی بامیان یکی از شهرهای مهم و آباد خراسان و مرکز شیران بامیان محسوب میشود. اما در قرن هفتم هجری بر اثر حملهٔ مغول همانند اکثر شهرهای خراسان به خاک یکسان میگردد. جوینی میگوید:
و به بامیان رسیدند ارباب آن از باب مخاصمت و مقاومت در میآمدند… ناگاه از شست قضا که نای کلی آن قوم بود تیر چرخی که مهلت نداد از شهر بیرون آمد به یک پسر جغتای رسید که محبوبترین احفاد چنگیز خان بود.
جاذبههای توریستی :
بامیان یکی از شهرهای کهن و تاریخی افغانستان امروزی محسوب میگردد. وجود پیکرههای تخریب شده بامیان، شهر غلغله، شهر ضحاک و بند امیر این شهرها به یکی از مراکز مهم توریستی افغانستان تبدیل نموده بود. این پیکرههای عظیم بودا در مارس ۲۰۰۱ توسط حکومت طالبان منفجر شدند. پیکارجویان طالبان قصد داشتند با تخریب یادبودهای بوداییسم، ( آثار شرک ) را در منطقه از بین ببرند.
بت بودا :
تندیسهای بودا در بامیان تندیسهای بزرگی بودند که در دل کوه در استان بامیان افغانستان ساخته شده بودند. این مجسمههای عظیم ایستاده و سایر مجسمههای خرد و بزرگ دوره کوشانیها معمولاً به عنوان «بتهای بامیان» در زبان همه مشهور بود. مجسمه ۵۵ متری بامیان بزرگترین هیکل بودای دنیا و بلندترین مجسمه سنگی جهان بود. این سازههای گرانبهای افغانستان که شهرت جهانی داشت در رژیم طالبان بکلی تخریب گردیداما در سالهای اخیر اقدامات خوبی برای بازسازی آنها شروع شدهاست بت بزرگ بنام صلصال و بت کوچکتر بنام شمامه بودهاست.
بامیان در ادبیات فارسی :
سعدی شیرازی در بوستان، حکایتی را از بامیان به این ترتیب نقل میکند که:
سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر، جوانی بدرقه همراه من شد سپر باز چرخ انداز سلحشور بیش زور که بده مرد توانا کمان او زه کردندی و زور آوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنانکه دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهان دیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخر کنان گفتی
پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند
شیر کو تا کف و سر پنجه مردان بیند
ما درین حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی جوان را گفتم چه پایی؟
بیار آنچه داری ز مردی و زور که دشمن به پای خود آمد به گور
تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان
نه هر که موی شکافد به تیر جوشن خای
به روز حمله جنگ آوران به دارد پای
چاره جز آن ندیدم که رخت و سلاح و جامهها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم.
بکارهای گران مرد کار دیده فرست
که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند
جوان اگر چه قوی یال و پیلتن باشد
به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند
نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است
چنانکه مساله شرع پیش دانشمند.
منبع :kabule.com
این ولایت دارای ۱۰ ولسوالی بوده که هریک به نام های:
ولسوالی چاریکار، ولسوالی جبل سراج، علاقهداری سالنگ، علاقهداری شینواری، ولسوالی غوربند، علاقهداری شیخ علی، ولسوالی سرخ پارسا، بگرام، علاقهداری کوه صافی و سیدخی میباشد.
تقریبا درحدود ۷۱% از نفوس این ولایت را فارسی زبان ها تشکیل میدهند که از قبایل هزاره، تاجیک ها و ایماق ها میباشن؛ متباقی نفوس یعنی ۲۹% دیگر پشتون ها تشکیل میدهند.
ولایت پروان از چهار رودخانه آب میگیرد که عبارت اند از:
دریای پنجشیر، دریای سالنگ، دریای غوربند و دریای شتل شتل میباشد.
همچنان دریای دیگری به نام دریا (باریک آب) از سمت جنوب غرب وارد وادی پروان میگردد اما این دریا آب موسمی دارد و دایم فعال نمیباشد.
منبع: کابلی ها دات کام
تاریخچه جاغوری
ازنظرموقعيت جغرافيايي ولسوالي جاغوري بين 33 درجه و80 دقيقه عرض البلد شمالي و 67 درجه و 27 دقيقه طول البلد شرقي واقع گرديده است. ولسوالي جاغوري داراي 1854 كلومترمربع مساحت بوده ودر حدود (2400) متراز سطح بحر ارتفاع دارد اين ولسوالي دريك منطقه كوهستاني قرار دارد ازجمله كوهاي معروف آن عبارت اند از : كوه ماگو،كوه لاش، سرخ كوه، شيخ كوه، كوه ناله، سفيدكوه، كوه قاده بوده كه مرتفع ترين قله اين كوه ها از 3760 متر تجاوز نميكند. كوتل هاي معروف اين ولسوالي عبارت اند از كوتل الميتو،كوتل تبرغنگ، كوتل شاه منصور و كوتل اشكه بوده كه معروف ترين و عمده ترين آن كوتل المتو بوده كه 3759 متر از سطح بحر ارتفاع دارد به صورت كل كوه هاي ولسوالي جاغوري داراي ارتفاعات متوسط بوده كه بلند ترين قله آن 3760 متر ميرسد در باره سوابق تاريخي مردم جاغوري تا اكنون معلومات دقيق بدست نيامده كه در كدام زمان و در كدام مقطع تارخي مشخص ومعين اين مردم در اين سرزمين زنده گي ميكردند. آما يك نسب نامه ازيك شخص بنام امير محمد بدست آمده است .
كه امير محمد ولد نيك محمد ولد ظفر اختيار ولد يار محمد ولد دوست محمد ولدذال بيگ ولد داله اختيار ولد نظرمحمد ولد نيگ مقدم ولدطوري اختيار ولد مسكه ولد بيان ولد آشكار ولد آته ولد مامه ولد علي ولد قولو ولد قيلني ولدبيغني ولد جاغوري ولد داي ميركشه ولد ساده سويكه ولد لاهور خان ولد ميوه كاهي ولد تولي خان ولد عبدالعزيزخان ولد طاهرخان ولد سيلاسوسخان ولدميرخان ولد مقدم خان ولد قدرت خان ولد ممتازخان ولد منصورخان ولد خان ولد ايدوخان ولد حاجي محمود ولد حاجي ارقب ولد محب غازي ولد مددغازي ولد مشعل خان ولد يونوس شهيد (مدفون درقندهار) ولد توقش غازي ولد هرنوق ولد رشيد المدار ولد هزاره.
ازاين پشت نامه معلوم ميشود كه درآن به قدامت هزاره ها وهزاره هاي جاغوري ميباشند زيرا علوماي نسب شناسي ميگويند بطورمتوسط درهرقرن چهارنسل منقرض ميگردد جمعا چهل وچهارنسل از امير محمد تاجاغوري هجده نسل زنده گي كردند رشيد علمداد تاسه نسل بعد از آن بايد در حدود قرن دوم هجري زنده گي ميكردند، مشعل خان غازي تا سه نسل بعد از خود در قرن سوم هجري زنده گي ميكردند روي اين آمار اگرمايقين داشته باشيم هرچهارنسل يك قرن را در بربگيرد هزاره هاي جاغوري دراوسط قرن دهم هجري دراين محل سكونت اختيار نموده است از آنجا كه نام تعداد آنها عربي است مخصوصا كلمات (شهيد،حاجي وغازي) در اسامي شان بكار رفته است ومسلمان بودن آنهارا ثابت ميسازد دركل نتيجه ميگيريم كه قرن ها قبل ازچنگيزخان اقوام هزاره مسلمان بوده وهيج گونه دليل هم موجود نيست كه اين مردم از بقاياي لشكر چنگيزخان باشند اين مردم از قديم الايام دراين سرزمين سكونت داشته اند.
وجه تسميه جاغوري :
طبق سنين هزاره گي نام قبله جاغوري ازدو عبارت جام (ظرف كوچك) وغوري (بشقاب) گرفته شده است كه اين نام را از لحاظ شكل ظاهري برآن نهاده است كه ازمنطقه بابه الي سبزچوب وغجور مانند غوري يا بشقاب است ومنطقه انگوري شكل جام را دارد بنيان گزار اين قبيله فرزند شاه زاده تاتار ومادر اش يك كنيز ايراني بوده است كه شهزاده اورابه عقد خود در آورده بود فچورك پژوهشگرغربي اين كلمه را به عبارت جاگودا مرتبط دانسته كه نام زابل يانام قبيله اي در محل زابل بوده است .
بيوار : قدم را فراتر گذاشته وگفته است كه جاگودا كلمه سانسكرت بوده عبارت از زابل است .
بكن : جاغوري را به عبارت (جاواري) كنيز دانسته است به روايت جاغوري نام شخصي بوده واين كلمه جاغوري از (جگوره) گرفته شوده است .
هيوانتيسانك : درقرن ششم ميلادي ازچنن بخاطر تحقيق دين بودايي ومجسمه هاي بودا در باميان واريد افغانستان گرديد وبعد از مدت از بدخشان، تخارستان باميان وارد غزني شد غزني را (هوتسينه) نام گذاشت چون غزني هم يكي ازمراكز پخش دين بودايي بوده اين نام راگذاشت كه معني قشنگ وزيبارا ميدهد يعني شهر كه داراي معابد زياد ودر وازه هاي زياد ومركز تجارتي هند بود وي بعداز اينكه ارغنداب و وادي هند را گذرنمود به جاغوري آمد.
ازاين منطقه نيز ديدن نمود و مدت هم درين منطقه باقي ماند كه نام جگوره راگذاشت .
نظر ديگر كه در مورد جاغوري وجود دارد اين است كه زماني كه سلسله غوري قدرت را بدست داشت سلطان علاوالدين حسين جهانسوز متعلق به همين سلسله بوده است.
همين شخص وقتيكه شهرغزني را به آتش كشيد. در زمان فروپاشي اينها لشكروي در منطقه جاغوري باقي ماند . درآن وقت مردم محل باساير همسايگان براي تفريح يابراي اجراي كارخود مي آمدند ميگفتند ميرويم درجاي غوري ها رفته رفته اين كلمه براي اينكه تلفظ آن آسان شده باشد از جاي غوري ها به جاغوري تبديل گرديده است. درجاغوري چهار دسته ميباشد عبارت از آته ، گري ،باغچري وايذدري مي باشد .
آته عبارت اند از سبزچوت پائين،ممدگ،بابه،ايچه،پاتو،دامرده،حوتقول،چوب بدرزار،سنگشنده،تبقوس وچهل باغتو. گري عبارت از انگوري الي زيرگ بنام گري ياد ميشود.
حيدر،بوسعيد،مهاجرين،لومان،خدايداد،علياتو،شغله،شهرزائيده،باريك،خاك باد ناوروپشت بوم ناور بنام باغچري ياد ميشود.
ايذدري عبارت ازكمرك،سيداحمد،تبرغينگ،علودال،الميتو،قرقول پائين،سبزچوب بالا،خواجه علي ومينگه بنام ايذدرييادميشود.
برای مطالب بیشتر درباره علم بروی گزینه "ادامه مطلب" کلیک کنید.
بر گرفته شده از "بی بی سی فارسی"