بمناسبت شهادت فاطمه زهرا (س)

با عرض درود به پیشگاه ذات اقدس الهی وبا سلام به شما مراجعین محترم
اینجانب به نمایندگی از تمام نویسندگان این وب شهادت بی بی دو جهان فاطمه زهرا(س) را به عموم مسلمین جهان خصوصاً به شما مراجعین ارجمند "غزنه باستان"تسلیت عرض مینمائیم.

حضور سبز

  امروز میخواهم با تو سخن گویم.از شقایق های دلتنگ،از داغ دل های ملتهب،از شبستان انتظار از غربت چشمان منتظر،از تلخی هجران ،ازسختی دوران و از یاد حضورت. دیر زمانی است که در میان خیمه های صبوری ،بی قرار گشته ام و خاک سوختۀ هراس،از نیامدنت فریادهایم را چه کرده است ومن در رو یا هایم هر روز شکسته تر از پیش به پابوس نگاهت می آیم وحضور سبزت را جستجو میکنم؛اما جزسکوت چیز دیگری نمی یابم. ای سوار سبز پوش!آیا وعدۀ آمدنت را از یاد برده ای؟این جمعه آمدو تو باز هم نیامدی. ای مهتاب شب های شوریدگی! بیا که دیگر تاب عطش وصال را ندارم وچشمانم از خیره شدن به سرخی شفق آدینه کم سو شده است.بیا که در سوز هجرانت غزل میسرایم که بیت بیت آن فریاد بی قراری سر میدهند. با اولین ثانیه های آدینه ،لحضات سفر عاشقی نیز آغاز میگردد ومن در ژرفای وجودم تو را میخوانم وباور میکنم که تو روزی خواهی آمد. آری!تو در سحر گاه یک روز آدینه و در ترنم باران خواهی آمد و آنگاه جهان انفجاری از نور را به خود خواهد دید.خوآهی آمد و گوش فرا خواهی داد به نغمه های سوزناک دل منتظران عاشق و کنار خواهی زد ابرهای پریشانی را از قلب هایشان ومن تا آن زمان صادقانه در انتظارت بسر میبرم...

در آسمان هر کجا

 

نام مرا شاید بخوانی توی صحرا

بوی مرا شاید بیابی بین گل ها

طعم مرا در ذهن خرمالو و کاهو

یا مزه ام را در میان باغ آلو

نام مرا شاید بجویی در سرابی

یا در مسیر خشک رودی توی آبی

من ازاهالی گلم همراه بادم

من،هم صدای بچه گنجشکان شادم

روی درختی که پر از حرف است وآواز

من شاعر آن لحضه ام دراوج پرواز

در آسمان هر کجایم، آفتابم